پرنده ای که پرواز را نمیدونه به قفس میگه سرنوشت… در حالیکه سرنوشت او چیز دیگری است. کوه بلندی بود که لانه عقابی با چند تخم بر بلندای اون قرار داشت. روزی زلزله ای کوه را به لرزه درآورد. یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین لغزید و …
Read More »داستان جالب و خواندنی از موفقیت دیوید راکفلر
از دیوید راکفلر ثروتمندترین فرد جهان پرسیدند: چگونه به این همه ثروت و شوکت رسیدی!؟ گفت: از خدا خواستم و خودم بدست آوردم. گفتند: چگونه؟ گفت: راستش من بیکار بودم. به خدا گفتم خدایا کاری برایم پیدا کن، تا درآمد کافی برای پرداخت اجاره یک منزل نقلی را داشته باشم. …
Read More »داستان کوتاه و خواندنی مردان ماهیگیر
مردان ماهیگیر دو مرد در کنار درياچه اي مشغول ماهيگيري بودند. يکي از آنها ماهيگير با تجربه و ماهري بود. اما ديگري ماهيگيري نمي دانست. هر بار که مرد با تجربه يک ماهي بزرگ مي گرفت، آنرا در ظرف يخي که در کنار دستش بود مي انداخت تا ماهي ها …
Read More »